«اقتصاددان لیبرال» با نتایج سوسیالیستی!
وقتی اسم مسعود نیلی وسط میاد، بلافاصله عباراتی مثل «استاد دانشگاه شریف»، «مشاور اقتصادی دولت روحانی»، یا «نظریهپرداز توسعه» تو ذهن نقش میبنده. ولی یکبار برای همیشه باید پرسید: دقیقاً خروجی این همه تئوری، مقاله، و مشاوره چی بود؟
نمیخوایم بدبین باشیم، ولی با یه نگاه واقعگرایانه، ما با یه پدیده طرفیم: اقتصاددان با ادعاهای جهانسومی، عملکرد جهانچهارمی.
تناقض شماره یک: همه چیزدانِ هیچچیز
مسعود نیلی سالهاست از رشد، بهرهوری، و کارایی میگه.
ولی عجیب اینه که هر جا اسمش وسط اومد، اقتصاد بهجای رشد، رفت تو باتلاق.
مثال؟ دولت روحانی، با نیلی بهعنوان مشاور ارشد اقتصادی، رفت سراغ تثبیت نرخ ارز و کنترل تورم با امید واهی به «برجام اقتصادی»
نتیجه؟ تورم ترکید، دلار پرواز کرد، اقتصاد سقوط آزاد رفت!
تناقض شماره دو: تألیف برای بایگانی، نه اجرا
آثار نیلی تو حوزه تالیف پره از عبارتهایی مثل:
«اقتصاد مبتنی بر بازار»، «تخصیص بهینه منابع»، «شفافسازی سیاستهای پولی» و از این جنس واژههای پشتویترین.
ولی وقتی پای عمل میاد، نه خودش پای اجرای این نظریهها وایمیسته، نه طرفدارانش. کتابهاش بیشتر شبیه دفترچه راهنمای ماشینیه که هیچوقت ساخته نشد!
تناقض شماره سه: تدریس بلاتکلیف نسلی تازه
نیلی سالها در شریف و سایر دانشگاهها تدریس کرده، اما خروجی نسل نیلیچیها تو بوروکراسی اقتصادی کشور، بیشتر به مدیران بدون عمل و عاشق سخنرانی تبدیل شده تا مصلح اقتصادی.
دانشجویی که اقتصاد توسعه رو با نیلی پاس کرده، الان شاید داره تو یه نهاد دولتی، با تئوریهایی که حتی خودشون باور ندارن، نامه مینویسه!
تناقض شماره چهار: مشاور همزمان دو جهان
یهبار در همایش از آزادسازی قیمتها دفاع میکنه،
یهبار دیگه با دولتیها برای کنترل قیمت کالاها جلسه میذاره.
نیلی از اون مدل مشاورهاست که هر دولت بیاد، سعی میکنه با زبانش بخونه، بدون اینکه واقعاً دردی از اقتصاد دوا کنه.
انگار مشاورهش بیشتر یه دکور آکادمیک برای تصمیمهای بیپشتوانهست.
کارنامه نهایی: یک امتیاز برای واژهپردازی، صفر امتیاز برای واقعیت
اگر بخوایم یه رزومه واقعی براش بنویسیم، میشه اینطور:
تألیف: پرحجم، بیخاصیت
تدریس: ممتد، بیاثر
مشاوره: پررنگ در قدرت، بیرنگ در نتیجه
عملکرد: هیچگاه بهتر از قبل، همیشه در حال دفاع از اشتباه قبلی
مسعود نیلی شبیه اون مهندسیه که نقشه قشنگ میکشه، ولی پلهاش هی خراب میشن. نه به خاطر اینکه اصول مهندسی بلد نیست، بلکه چون واقعیت رو نمیبینه، فقط نقشه میکشه.
اقتصاد ایران سالهاست اسیر نقشهکشهایی مثل نیلیه؛
نقشههایی که روی کاغذ قشنگن، ولی وقتی به مرحله اجرا میرسن، ما فقط سقوط آزاد میبینیم.