«وزیر جوان» یا مدیر روابط عمومی خودش؟
وقتی محمدجواد آذری جهرمی رو میبینی، اول فکر میکنی با یه تکنوکرات آیندهنگر طرفی. کتشلوار اتوکرده، لبخند کنترلشده، استوریهای فیلتر شده تو اینستاگرام، توییتهای متفکرانه. اما پشت این ویترین براق، یه ساختار پوسیده از وعدههای بیسرانجام و تناقضهای بیجواب خونه کرده.
تناقض شماره یک: قهرمان آزادی؟ مجری فیلترینگ؟ انتخاب کن آقای وزیر!
تو روز روشن جلوی دوربین میگه «من با فیلترینگ مخالفم»
شب تو جلسه، امضا میذاره پای فیلترینگ تلگرام و واتساپ و باقی ماجرا. یه جورایی خودش گفت، خودش خندید، خودش هم سانسور کرد.
نتیجه؟ مردم موندن با اینترنت قفلشده، فیلترشکن روشن، وزیر روشنتر!
تناقض شماره دو: تکنوکرات امنیتی
میگفت «من سیاسی نیستم»، «من اهل پروژهام»، «توسعهمهمه».
اما سابقهی اطلاعاتیاش، انتخابهای مدیریتیاش، و مواضع امنیتمحورش، بیشتر بوی مدیر میدون پادگان رو میداد تا توسعهگر حوزه دیجیتال.
تو اعتراضات ۹۶ و ۹۸، هم موضعش روشن بود، هم سکوتش معنیدار.
نه حمایتی از مردم، نه حرفی از حقوق شهروندی.
فقط پینگ بالا، سرعت پایین، و وزیر همیشه آنلاین.
تناقض شماره سه: پروژهسازی بدون پروژه
گفت فیبر نوری میارم، نیومد.
گفت استارتاپها رو حمایت میکنم، تعطیل شدن.
گفت شبکه ملی اطلاعات میسازم، فقط اسمش ساخته شد.
گفت اینترنت آزاد میکنم، فیلتر رو قویتر کرد.
یه چیزی بین شعار و اجرا گم شد. شاید هم اصلاً قرار نبود چیزی پیدا بشه.
تناقض شماره چهار: برند شخصی بهجای خدمت عمومی
جهرمی رو باید بنیانگذار «وزیر اینستاگرامی» دونست.
تا تونست استوری رفت، پست گذاشت، کپشن نوشت.
مردم دنبال عملکرد بودن، اون دنبال کپشن بامزه.
بهجای گزارش عملکرد، «ببینید امروز چی پوشیدم» شد محتوا.
آخرشم یه برند ساخت، با مخاطب زیاد، ولی پروژه صفر.
کارنامه آخر: دستخالی، پرحرف
اگه یه روزی کسی پرسید:
«تو دوره وزارت جهرمی چی تغییر کرد؟»
یه جواب سادهست:
تقریباً هیچی.
همون اینترنت کند
همون سانسور سنگین
همون توسعهنایافته
و یه وزیر که بیشتر شبیه پیج شخصی ادارهکردن بود تا یه وزارتخونه!
آذری جهرمی یادمون داد که میشه با لبخند، فیلتر کرد.
میشه با ادعای توسعه، عقبگرد کرد.
میشه با تصویر مدرن، ساختار فرسوده رو بزک کرد.
و مهمتر از همه، نشون داد چطور میشه هیچ کاری نکرد، ولی اسمش رو گذاشت «وزیر نسل جدید».