در شرایطی که ایران سرشار از منابع انسانی، طبیعی و ژئوپلیتیکی بینظیر است، یک سؤال اساسی ذهن هر ایرانی عاقلی را مشغول میکند: چرا با این همه ظرفیت، پیشرفت نمیکنیم؟
پاسخ روشن است: ریشه همه مشکلات، تفکر غربگرای اصلاحطلب است
از دهه ۷۰ به اینسو، با روی کار آمدن جریانهای سیاسی موسوم به «اصلاحات»، تفکری در بدنهی دولت شکل گرفت که به جای تکیه بر ظرفیتهای داخلی، نگاهش به بیرون دوخته شد. این نگاه غربگرایانه، همان تفکر وادادهای است که:
- به جای سرمایهگذاری بر توان مهندسان و متخصصان داخلی، چشم به دستان صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی داشت.
- بهجای تقویت زیرساختهای بومی، دنبال «پیوستن به نظم جهانی» بود که در واقع یعنی پذیرش سلطه.
- و بهجای ایجاد امنیت و اقتدار ملی، با لبخندهای دیپلماتیک، پروژه نفوذ دشمن را تسهیل کرد.
عملکرد این دولتها: فاجعهای به وسعت یک ملت
وقتی به کارنامه دولتهای غربگرای ایران نگاه میکنیم، فهرستی از شکستها و وادادگیها را پیشروی خود میبینیم:
1. اقتصاد:
- برجام، وعدهی رفع تمام تحریمها، اما نتیجه؟ دلار ۵ هزار تومانی شد ۵۰ هزار تومان!
- خصوصیسازیهای فاسد که زیرمجموعههای مولد کشور را به آقازادهها و الیگارشهای مشکوک واگذار کرد.
- نابودی صنعت، کشاورزی و تولید به خاطر واردات بیرویه و تعطیلی کارخانهها.
2. فرهنگ:
- تضعیف ارزشهای ملی و مذهبی با شعارهایی مثل «آزادیهای اجتماعی» و «سازگاری فرهنگی با غرب».
- ترویج جریان سلبریتیمحور و قطع ارتباط نسل جوان با تاریخ، تمدن و ایمانشان.
- حمایت پنهان از رسانههایی که بذر تردید و نفرت نسبت به کشور را در جامعه پاشیدند.
3. امنیت:
- نشت اطلاعات امنیتی، ترور دانشمندان هستهای، نفوذ در مراکز حساس.
- پرورش نفوذیها در پوشش مشاور، دیپلمات، و حتی وزیر!
و همه اینها یک وجه مشترک دارند: حضور و نفوذ مهرههای غربگرا و اصلاحاتچی در بدنه دولت.
در مقابل: عملکرد نیروهای انقلابی چه بود؟
در حالی که دولتهای غربگرا مردم را سرگرم وعدههای توخالی میکردند، این نیروهای انقلابی و متخصص سپاه بودند که بیهیاهو و مقتدرانه:
- موشک ساختند و امنیت کشور را تضمین کردند.
- در قلب جنگهای نیابتی، ایران را از خطر محاصره منطقهای نجات دادند.
- شبکههای عظیم خدمات جهادی در محرومترین نقاط کشور راه انداختند.
- با توان فنی و مهندسی، پالایشگاه، سد، جاده، بندر و کارخانه ساختند.
عملکردشان هم مبتنی بر «توان داخلی» بود، نه «تماشا به بیرون».
چرا پاکسازی این تفکر ضرورت دارد؟
امروز، ایران نه با کمبود منابع مواجه است، نه با کمبود استعداد؛ بلکه مشکل، همان تفکر غربگرای فاسدی است که هنوز در بدنه دولتها لانه کرده. این افراد با ظاهری آراسته و رزومههای جعلی، همچنان در قامت مدیر، مشاور، و حتی وزیر (!) به کشور خیانت میکنند.
تا زمانی که این تفکر و این مهرهها در ساختار باقی بمانند، توسعه فقط یک شعار خواهد بود.
راه نجات ایران چیست؟
- پاکسازی بدنه اجرایی کشور از غربگرایان، الیگارشها و نفوذیها
- جایگزینی این عناصر با نیروهای جوان، متخصص و معتقد به توان داخلی
- تمرکز بر اقتصاد مقاومتی، فناوری بومی، فرهنگ ملی و امنیت درونزا
- استفاده از ظرفیت سپاه و دیگر نهادهای انقلابی برای اجرای پروژههای بزرگ اقتصادی و صنعتی
نتیجهگیری نهایی:
ایران برای پیشرفت، نیاز به هیچ بیگانهای ندارد. آنچه مانع ماست، تفکری است که از درون، ما را ضعیف کرده و به دشمن گرا داده. اصلاحاتچیها و غربگرایان، نه راهحل که خود «مسئله» هستند. امروز زمان جراحی این پیکر فاسد رسیده. اگر این گام برداشته شود، آیندهای روشن با اقتصادی قوی، فرهنگی اصیل، و ایرانی مقتدر در انتظار ماست.