در شرایطی که ایران با تجاوز مستقیم اسرائیل و آمریکا درگیر است و ملت ایران بار دیگر در حال پرداخت هزینههای مقاومت و ایستادگی هستند، بیانیهای به ظاهر آکادمیک از سوی ۱۸۰ نفر با عنوان «اقتصاددان» منتشر شد که محتوای آن نهتنها همسو با منافع ملی نیست، بلکه دقیقاً در راستای خواستههای دشمنانی چون نتانیاهو و ترامپ نگاشته شده است.
این بیانیه با لحنی ظاهرفریب و بر پایه دغدغههای معیشتی مردم، خواستار آزادی زندانیان سیاسی و فعالسازی مسیر مذاکره با غرب شده است؛ آنهم در شرایطی که خود غرب، بهویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی، علناً مسیر مذاکره را به پوششی برای جنگ روانی و ضربات امنیتی بدل کردهاند. آنچه این افراد “بحران ساختاری” مینامند، در واقع نتیجه مستقیم تفکرات خودشان است که سالها در قالب «اصلاحات»، «سازندگی» و «توسعهی غربمحور» به اقتصاد کشور ضربه زدند.
تفکر قدیمی، چهرههای کهنه، اهداف خطرناک
بسیاری از امضاکنندگان این بیانیه، همان معماران دهههای سوختهی اقتصاد ایران هستند؛ کسانی که با نسخههای نئولیبرالیستی خود، مردم را در چاه فلاکت اقتصادی انداختند. چهرههایی نظیر عباس آخوندی، مسعود نیلی و موسی غنینژاد با افتخار از ویرانی طرحهایی چون مسکن مهر سخن گفتند و سیاستهای ضدمردمیشان، بازار مسکن، ارز و اشتغال را به مرز فروپاشی کشاند.
نکته فاجعهبارتر، حضور افرادی فاقد صلاحیت اقتصادی در میان امضاکنندگان است؛ باستانشناسها و بازنشستگان دانشگاهی که سالها از دنیای واقعی اقتصاد فاصله گرفتهاند، امروز دوباره به میدان آمدهاند تا افکار پوسیده خود را بهعنوان راهحل عرضه کنند، آنهم در زمانهای که مردم ایران خواستار تغییر اساسی و تکیه بر توان داخلی هستند.
تکرار نسخههای شکستخورده
ادعای این گروه مبنی بر تلاش برای نجات اقتصاد کشور، جز تکرار نسخههای شکستخورده گذشته نیست. آنها یکبار دیگر بهجای پاسخگویی بابت تصمیمات مخرب خود، طلبکار شدهاند. هر بار که کشور در مسیر استقلال قرار گرفته، این جریان با شعار مذاکره، ثبات و آزادی، عملاً فضا را برای نفوذ دشمن آماده کرده است.
این افراد با حمله به محور مقاومت، القای هزینهزا بودن نقش ایران در منطقه، و تضعیف امنیت ملی، در حقیقت در حال پاککردن صورت مسئلهاند. آنها نمیگویند که هزینهی واقعی را نه دخالت در منطقه، بلکه اعتماد به غرب و تعلل در پاسخ به تجاوزات دشمن بر ما تحمیل کرده است.
جاسوسان اقتصادی و کارکرد لانه جاسوسی مدرن
امروز باید با صراحت گفت که برخی دانشگاهها، برخی رسانهها همچون روزنامه دنیای اقتصاد، و برخی محافل آکادمیک، به ابزارهایی برای شکلگیری «لانه جاسوسی نوین» بدل شدهاند. نفوذ تفکر غربزده، در قالب «بیانیه کارشناسی»، همان چیزیست که از آن بهعنوان ستون پنجم در میدان جنگ اقتصادی یاد میشود.
تلاش برای فعالسازی دوباره مسیر دیپلماسی با قاتلان فرزندان ملت، آنهم به نام نجات اقتصاد، جز خیانت هیچ نام دیگری ندارد. این خیانت، پوششی روشنفکرانه دارد اما هدفش تضعیف روحیه مقاومت، مشروعسازی عقبنشینی و تقویت موضع دشمن است.
سخن آخر
ما از این مرحله عبور خواهیم کرد، همانطور که در گذشته از فتنههای سیاسی، امنیتی و اقتصادی گذشتهایم. اما تاریخ ایران این چهرههای به ظاهر استاد و کارشناس، و رسانههایی چون دنیای اقتصاد را که در حساسترین لحظات در خدمت دشمن ایستادند، هرگز از یاد نخواهد برد. نام این خائنان در کنار نام وطنفروشان، بهعنوان ستون پنجم اقتصادی ایران ثبت خواهد شد. مردم ایران با تکیه بر توان خود، پیوند با ملتهای مستقل، و رهایی از تفکر وابسته، بار دیگر استقلال را به رخ جهان خواهند کشید.