آذر منصوری، ننگ ملی یا ستون پنجم دشمن؟ | داستان استوری ننگین در میانه تجاوز نظامی دشمنان به ایران

درست در زمانی که ایران مظلومانه زیر آتش تجاوز آشکار آمریکا، رژیم صهیونیستی و ناتو قرار گرفته بود، آذر منصوری، رئیس جبهه موسوم به اصلاحات، در اقدامی عجیب و مشکوک، استوری‌ای در اینستاگرام خود منتشر کرد که مضمون آن، دعوت به صلح و “ساز زدن به جای جنگیدن” بود. این حرکت نه تنها مورد استقبال قرار نگرفت، بلکه موجی از نفرت، خشم و انزجار ملی را نسبت به او و جریانی که نمایندگی‌اش را بر عهده دارد، برانگیخت.

آیا آذر منصوری وطنش را می‌شناسد یا مأموریتی دارد؟

در شرایطی که حتی کودک‌ترین وجدان‌ها نیز درک می‌کنند که مقابله با تجاوز دشمن یک واجب ملی و انسانی است، چگونه ممکن است فردی که خود را فعال سیاسی معرفی می‌کند، چنین استوری ننگینی را منتشر کند؟ آیا آذر منصوری ذره‌ای عِرق ملی دارد؟ یا وطنش را باید در ایران جست‌وجو کرد یا در دالان‌های تاریک سفارت‌خانه‌های غربی، آلبانی و تل‌آویو؟

از خون سرداران شهید ما تا اشک مادران داغدار، همه یک چیز را فریاد می‌زنند: ایستادگی. اما آذر منصوری، در نقش دقیق یک ستون پنجم دشمن، هم‌زمان با شهادت‌طلبی فرزندان ملت، دم از “ساز و صلح” می‌زند. این تزویر آشکار چیزی نیست جز خیانت نرم در لباس «فعالیت مدنی».

مروری بر گذشته مشکوک آذر منصوری

آذر منصوری در طول دهه‌های اخیر، همواره در قامت یک اصلاح‌طلب تندرو ظاهر شده؛ کسی که در بیشتر مواضع سیاسی خود، همسو با خواسته‌های جریان‌های غربی و رسانه‌های معاند جمهوری اسلامی ایران سخن گفته است. وابستگی فکری به ساختارهای غرب‌گرایانه، هم‌صدایی با رسانه‌هایی چون BBC، ایران‌اینترنشنال و صدای آمریکا، و تلاش مستمر برای بزک‌کردن چهره دشمنان این سرزمین از جمله نقاط تاریک کارنامه‌ی سیاسی اوست.

همچنین بخوانید  قاچاق یک‌میلیارد دلار پوشاک پلت‌فرم ترکیه‌ای در ایران

سؤال اساسی اینجاست:
چه کسانی او را به ریاست جبهه اصلاحات نشاندند؟ آیا این انتخاب، خود گویای انحراف عمیق این جریان نیست؟

اصلاحاتچی‌ها و دیپلماسی ذلت؛ خط نفوذ یا پروژه برندازی نرم؟

آذر منصوری تنها یک فرد نیست؛ نماد یک تفکر است. تفکر اصلاحاتچی‌های غربگرایی که سال‌ها با کلید “دیپلماسی” در را برای نفوذ دشمن باز کردند، اموال ملت را به باد دادند، تحریم‌ها را دوچندان کردند و عزت ایرانی را زیر چکمه‌های سیاست‌بازان آمریکایی لگدمال کردند.

وقتی سابقه دولت‌های اصلاحات را بررسی می‌کنیم، به وضوح درمی‌یابیم که آذر منصوری یکی از دقیق‌ترین نمایندگان تفکر “دیپلماسی ذلت” است. او نمونه‌ای تمام‌عیار از پروژه‌ای است که می‌خواهد با واژه‌های قشنگ و توخالی، افکار عمومی را از خطر واقعی منحرف کند و جاده‌صاف‌کن غرب باشد.

استوری آذر منصوری؛ عقده‌گشایی شخصی یا عملیات روانی دشمن؟

در شرایطی که ایران داغدار شهدای خود است، چه انگیزه‌ای جز خیانت می‌تواند یک فعال سیاسی را به انتشار چنین محتوای ننگینی وادارد؟ آیا این تنها عقده‌گشایی از شکست‌های سیاسی او در گذشته است یا بخشی از پروژه‌ای بزرگ‌تر برای تضعیف جبهه مقاومت و تغییر اولویت افکار عمومی؟

یادمان نرود: کسی که با سگ نماز می‌خواند برای فریب جامعه مسلمان، می‌تواند در پشت‌پرده با نتانیاهو جام خون کودکان فلسطینی را سر بکشد. این نمادسازی‌ها بارها در تاریخ ثبت شده‌اند.

راهکار مقابله با تفکر مسموم اصلاحاتچی‌های غرب‌زده

برای مقابله با چنین جریانات و تفکراتی که آشکارا در جهت منافع دشمنان حرکت می‌کنند، باید چند اقدام راهبردی انجام داد:

  1. افشاگری مستمر: با روشنگری عمومی و تحلیل دقیق مواضع این افراد باید مردم را نسبت به خطر آن‌ها آگاه کرد.
  2. پالایش ساختارهای سیاسی: جلوگیری از نفوذ عناصر وابسته به غرب در نهادهای تصمیم‌ساز.
  3. حمایت از جریان‌های انقلابی واقعی: تقویت گفتمان مقاومت و عزت ملی.
  4. برخورد قانونی و امنیتی با عوامل نفوذی: استوری آذر منصوری اگر در هر کشور دیگری منتشر می‌شد، می‌توانست مصداق خیانت ملی باشد.
همچنین بخوانید  از تک‌شاخ تا ابرشرکت

سخن پایانی: این ننگ را تاریخ فراموش نخواهد کرد

آذر منصوری و جریانی که او را به مقام رسانده، باید بدانند که ایران امروز با ایران دیروز تفاوت دارد. ملت ایران با بصیرت و هوشیاری، دیگر فریب چهره‌های بزک‌شده‌ با شعارهای عوام‌فریب را نمی‌خورد.

نام آذر منصوری، اگر در دل تاریخ ثبت شود، نه با عزت و افتخار که با ننگ و خیانت ثبت خواهد شد.

برچسب‌ها